1395/01/04

درس واره شماره 17- ‌معماری سیال

اشتراک گذاری

معماری نباید صرفاً نقش محافظ را ایفا كند، بلكه باید بر اساس قوانین موجود در جهان پیرامون ما، شكل و فرم خود را انتخاب كند. با این تفاسیر، در جهان امروز،‌ كه جهان اطلاعات و داده های ناپیوسته است، فرم یك ساختمان باید چگونه باشد؟ ماركوس نوواك Marcos Novak،‌ استاد دانشگاه UCLA آمریكا،‌ از پیشگامان نظریه ی دنیای مجازی، ‌عقیده دارد كه این معماری باید سیال و آبگونه باشد.

 

Marcos-Novak-Allobiocities-2004

 

عبارت معماری سیال  كه این روزها بسیار متداول است. از همان آغاز عصر الكترونیك و در سال 1985 میلادی به وجود آمد. این ایده حاصل ارتباط متقابل دو نوع سیستم كاربردی موجود در آن زمان بود نرم افزارهای كاربردی ساده برای ترسیم و چاپ دو بُعدی اطلاعات و نرم افزارهای قوی تر كه قادر به انجام عملیات مختلف در فضای سه بُعدی بودند. به كمك این نرم افزارها، نوواك در فضای مجازی،‌ اشیای سه بُعدی جالبی خلق كرد و برای ارتباط دادن متقابل تناظر بین آن ها، الگوی خاصی ارائه داد.

 

Notorious Fluid Design-The Azerbaijan Cultural Centre-Zaha Hadid

 

Fluid & Organic Modern Architecture-Leonardo Glass Cube-3deluxe-Bad Driburg

 

Firmenzentrale Kaffee Partner-Corporate


الگوی تعریف شده، دارای این خاصیت بود كه ایجاد هرگونه تغییر در پارامترهای آن باعث دگرگون شدن همه اشیای داخل فضا می شد. این امر، سنگ بنای چیزی شد كه ده سال بعد به طراحی پارامتری Parametric design مشهور شد. نوواك این مفهوم را با ترتیبات به كار گرفته شده در ساختمان های باستانی مقایسه می كند. به عنوان مثال، كل تناسب های موجود در یك معبد، به اندازه شعاع ستون های آن وابسته بود و بزرگ یا كوچك شدن شعاع ستون، به صورت خودكار باعث ایجاد تغییراتی در كل اندازه ها و تناسب های معبد می شد.

الگوریتم های پیچیده معماری سیال این امكان را فراهم می كنند كه بتوان در یك لحظه كل طرح و حالت ساخته شده آن را در فضای مجازی و (همزمان) ‌تغییر داد.

با گسترش رایانه در دنیای امروز، نقش معمار و ارتباط او با پروژه اش دچار دگرگونی شده است. از این پس خلق كننده یك طرح، تغییرات لازم را شخصاً در طرح اعمال نمی كند. بلكه ساختمان، خود راساً تغییرات لازم را در خودش اعمال می كند و معمار فقط پارامترهای لازم برای انجام این تغییرات را تنظیم می كند.

 

Parametric Design 

 

Parametric Design

 

اَبَرسطح یا فضای مجازی؟


تقریباً در همان ایامی كه نوواك مشغول توسعه و بسط نظریه خود بود، یك آمریكایی به نام ویلیام گیبسن William Gibson كتاب خود را، كه رمانی تخیلی به نام Neuromancer بود منتشر كرد و در آن، دنیای مجازی را به صورت خیلی واضح به تصویر كشید. یك نمایش تصویری از داده های ذخیره شده در كلیه رایانه های موجود در دنیا. ‌خیلی زود این اصطلاح فریبنده در زمینه های مختلف علمی و ادبی رواج پیدا كرد و این گونه بود كه اختلاف عمیق بین "واقعی" ‌و "مجازی" آشكار شد.

ایده ‌گیبسن، مفهوم دیگری را در بر دارد كه كاملاً معمارانه است: مدل فضایی، چیزی كه مبنای آن خواست بشر برای تجسم اطلاعات به صورت یك ماده فیزیكی است، به گونه ای كه بتوان آن را به فرم و شكل دلخواه در آورد تا درك آن آسان تر باشد.

نظریه اَبَرسطح، ‌كه فیلسوف معروف، استفان پرلا Stephen Perla مطرح كرد، گزینه ای مناسب برای این مدل است. این نظریه،‌ تضاد میان واقعی و مجازی در قالب دو جهان مختلف را كنار می گذارد. در واقع،‌ مدل واقعیت مجازی Virtual Reality، از تعدادی فرضیه منطقی ناشی می شود. به عنوان مثال، این نظریه ابتدا سعی دارد به درك چگونگی اتصال دو فضای مختلف به وسیله‌ یك فضای سوم نائل شود. سپس این ادراك برای فهم وضعیت یك سیستم به كارگرفته می شود كه از تصاویر ایجاد شده به كمك ابزار بصری تشكیل شده است. به گفته‌ پِرِلا چنین كاربرد عملی ضعیفی از نظریه فوق‌،‌ به این دلیل است كه آگاهی ما ‌آن قدر نیست كه بتواند از عهده (درك)‌ اختلاف موجود بین دو دنیای مجزا برآید: دنیای فنی تخصصی اجسام (‌دستگاه های مختلف و داده های اطلاعاتی)‌ و دنیای بصری (‌دنیای تصاویر و امورحسی).

نظریه اَبَرسطح به دنیای مجازی به مثابه فضایی در كنار فضای واقعی نگاه نمی كند، بلكه آن را بازتابی از یك كمیت متعالی می داند كه به طور ذاتی در اشیای فیزیكی وجود دارد، ‌همان چیزی كه حضور آن در معماری نیز بازتاب پیدا می كند.

برای تعریف این معماری اَبَرسطح گونه،‌ پِرِلا به جمله ای از تویو ایتو‌ Toyo Ito، معمار مشهور ژاپنی متوسل می شود: پیدایش فن آوری های مختلف ارتباطی، ‌به زندگی ما قدری (‌سیالیت) بخشیده است. هر قدر معماری و فضاهای شهری بیشتر تحت تأثیر فن آوری ارتباطی قرار بگیرند، تحرك و جنبش بیشتری در آن ها ایجاد می شود. از طرف دیگر، ما انسان هستیم، ساز و كاری ابتدایی و قدیمی كه هوا و آب مصرف می كند. اما بُعد دیگری در انسان وجود دارد كه اطلاعات و داده ها را جذب می كند و از طریق وسایل ارتباطی با دنیا در ارتباط است. این امر ما را وا می دارد درباره این موضوع فكر كنیم كه چگونه می توان از نظر معماری این دو بُعد انسان را با هم تركیب كرد و به یك بُعد سوم مشترك دست یافت.

 

Toyo Ito-Museum Of Art

 

Serpentine Gallery-Toyo Ito-Pavilion 2002

 

Toyo Ito-Serpentine Gallery 


"پروژه مدول فضایی" اثر معمار هلندی kas Oostertuis می تواند مثالی از معماری اَبَرسطح باشد. این پروژه نمایانگر نوعی معماری و ساخت "غیرساكن" است به گونه ای كه پوسته پروژه از یكسو نسبت به رفتار افراد داخل ساختمان عكس العمل نشان می دهد و از سوی دیگر، پرده ای برای انتقال تصاویر است.

 

Kas Oostertuis-Design

 

Space Xperience-Curacao Exterior

 

یادمان گرایی بی وزن:" تجسمی از سلول محافظ"

در همه ‌نظریه های ذكر شده، سعی بر توصیف دنیای امروز است كه معماری غیرخطی nonlinear architecture را در خود پرورانده است.

اما از این نظریه ها كه بگذریم،‌ جهان امروز شاهد برپایی ساختمان هایی است كه معماری آن ها را می توان غیرخطی نامید. بسیاری از طرح ها و تصاویر خیالی، ‌مانند مدل Airilo،‌ به صورت ساختمان های ساخته شده تجسم عینی پیدا كرده اند.

سلول محافظ Airilo شبیه به یك قطره آب است، یك شكل بسته با حجم منحنی كه آزادانه در فضا حركت می كند. این قطره با دستگاه مختصات دكارتی معمولی بیگانه است و نمی توان بالا یا پایینی برای آن متصور شد، بلكه تنها یك حجم است كه نسبت به نیروهای اعمال شده بیرونی واكنش نشان می دهد.

همین مفهوم به صورت عینی تر در پروژه دفاتر بانك ملی هلند De Nederlandsche Bank در بوداپست Budapest. اثر اریك ون اگرات Erick van Egeraat قابل مشاهده است.

حجم سالن كنفرانس (كه روی یك پرتگاه قرار گرفته) ‌به داخل حفره میانی وارد می شود. فرم آن فاقد زوایای قائمه است و هیچ گونه شباهتی با ساختمان های معمولی ندارد. قسمتی از این حجم در داخل ساختمان قرار دارد و قسمت دیگر آن روی سقف ساختمان بنا شده است. بنابراین، به نظر می رسد این (قطره)، ساختمان را شكافته و به داخل آن وارد شده و به این طریق مرزهای جداكننده ‌فضای خارجی و داخلی را از بین برده است.

 

Erick Van Egeraat-Design 

 

Erick Van Egeraat-Design

 

ING Office-Budapest, Hungary


مفهوم قطره، به معنای یك فضای بی شكل و پویا (‌دینامیك)‌ در طراحی های گرگ لین Greg Lynn (معمارآمریكایی)‌ نیز تجسم عینی پیدا می كند. لین با استفاده از تكنیكی كه آن را Blob Modeling می نامد، فرم یك ساختمان را مستقیماً روی رایانه ایجاد می كند. این كار را می توان با استفاده از نرم افزارهای ایجاد انیمیشن برای مدل های سه بُعدی نیز انجام داد. به كمك آن ها مجموعه ای از شكل های قطره ای ایجاد می شوند كه متناظر با اجزای اصلی ساختمان هستند. با توجه به وظایف عملكردی مورد انتظار از ساختمان، این مجموعه حباب ها می توانند مرتباً تغییر پیدا كنند و این كار آن قدر ادامه پیدا كند تا ایده كلی طرح ساختمان مشخص شود. با استفاده از همین استراتژی بود كه لین طرح معروف بازسازی كلیسای كره ای ها Korean Church در نیویورك  را خلق كرد.

 

GL Church-Greg Lynn Form 

 

Greg Lynn-Embriological Housing

 

معماری سیال:‌ فن آوری طراحی به صورت پارامتری

شاید فن آوری طراحی به صورت پارامتری، كه گروه طراحی dECol تحت سرپرستی مارك گالتورپ ارائه كرده به بهترین وجه بتواند ایده‌ معماری سیال را كه از بحث ها و تجربیات نوواك حاصل می شود، ‌بیان كند.

در یك مسابقه‌ معماری برای طراحی ورودی مركز فرهنگی بانك جنوبی South Bank Cultural Center در لندن، dECOL توانست با استفاده از یك الگوریتم خاص، نوعی پارامُرف ایجاد كند. این كلمه را معماران از علم كانی شناسی به عاریت گرفته اند كه در آن پارامُرفیسم به معنی تبدیل یك كانی به كانی دیگر است. بدون این كه تركیبات شیمیایی آن تغییر كند. معنی مشابه تعریف فوق را می توان در علم الكتریسیته پیدا كرد: ‌ممكن است دو پارامُرف، ‌به رغم این كه از لحاظ برداری یكسان اند و از یك فرمول حاصل شده اند كاملاً متفاوت به نظر برسند.

استفاده از چنین تاكتیك هایی در طراحی، به معماران این امكان را می دهد كه از CAD (طراحی به كمك رایانه)‌ به شیوه كاملاً جدیدی استفاده كنند. معماران بیشتر وقت خود را صرف امكانات مختلف برای ایجاد و توسعه یك فرم می كنند، نه صرف خود فرم.

فرم منحنی شكل پارامُرف بر اساس مفهوم "حركت" ایجاد شده است. یك نوار فلزی،‌ فضای "كند" شهری را به فضای "سریع السیر" شاهراه متصل می كند، ‌فرم نهایی پروژه به گونه ای است كه "سرعت" این دو فضا را به معرض تابش می گذارد. در نهایت، فرم معماری پروژه،بازتابی از وضعیت یك شهر است. وضعیتی كه می توان آن را حس كرد،‌ اما همواره ناپایدار و بی ثبات (‌مجازی)‌ باقی خواهد ماند.

گرگ لین ایده طراحی پارامتری را بیشتر توسعه داد. از جمله كارهای او، كه با استفاده از این ایده انجام شده، ‌می توان به پروژه خانه سازی استاندارد شده جهانی اشاره كرد كه طراحی آن به كمك نرم افزارهای تولید انیمیشن انجام گرفته است.

مبنای طراحی این خانه های جنین گونه سیستمی از یك سلسله محدودیت های هندسی بوده كه در چارچوب آن، خلق بی نهایت فرم متفاوت امكان پذیر است. بنابراین، به رغم این كه اشیای داخل این سیستم به یكدیگر شباهتی ندارند، همگی به نحوی با یكدیگر ارتباط دارند.

لین بر این عقیده است كه در دنیای امروز، كه بازارهای جهانی مرتباً بسط بیشتری پیدا می كنند،‌ چنین طرحی كاملاً بجا و معنی دار است. هر شی واحد دارای فرم و شكل مخصوص به خود است، ولی در عین حال به عنوان یك (نشانه) و بخشی از یك (مجموعه) قابل تشخیص است. با این روش، فَردیت و تكرارپذیری با هم تركیب می شوند؛ امری كه برای یك پروژه‌ استاندارد و معمولی غیرمنتظره است. علاوه بر این، هریك از فرم ها می تواند از لحاظ مصالح به كار رفته در آن، نیازهای عملكردی، ‌شرایط آب و هوایی محل ساخت و حتی روش طراحی متغیر باشد و می توان تعداد زیادی فرم یك شكل با خصوصیات متفاوت فیزیكی و عملكردی به وجود آورد. به عنوان مثال، ‌لین در پروژه فوق شش نمونه مختلف به كار برد كه هركدام به گونه ای متفاوت از بقیه، نیازهای زیبایی شناسی و عملكردی را بر آورده می كنند. هیچ كدام از این نمونه ها در مقایسه با بقیه برتری ندارد. هر كدام از آن ها از نظر تحول و دگرگونی كه در مقایسه با بقیه نمونه ها در آن وجود دارد، كامل است. در هر یك از این طرح ها، اندازه ها و بخش هایی از ساختمان، كه اجزای اولیه تشكیل دهنده ایده طراحی بوده اند،‌ قابل تغییر هستند.

 

Embryo House

 

لین این استراتژی طراحی را به عنوان روشی در مقابل روش طراحی مدرنیستی به كار می برد كه اساس آن بر سوار كردن قطعات روی یكدیگر استوار است،او به جای روش سواركردن اجزا توسط طراح، روش تكامل جنینی را، كه انعطاف پذیری بیشتری دارد، به كار می برد.

در طرح لین، هر كدام از جنین ها از 2048 پانل، 9 تیرفولادی و 72 تیر آلومینیومی تشكیل شده است. تمام این اجزا به هم متصل شده اند و یك فضای قابل تغییر ایجاد كرده اند. هر كدام از این اعضا دارای اندازه های متفاوت اند و فرم هر یك منحصر به فرد است. تغییر اعمال شده در هر پانل به صورت خودكار به سایر پانل ها منتقل و باعث تغییر در شكل و چیدمان آن ها می شود. با استفاده از روش های ساخت و ساز مدرن،‌ كه در صنعت اتومبیل سازی و ساخت كشتی ها و هواپیماها به كار می روند، این امكان وجود دارد كه بتوان ساختمان هایی نسبتاً ساده و كاملاً متفاوت با یكدیگر را در مقیاس انبوه ساخت. در كارگاه تولید قطعات، ساخت یك سطح منحنی شكل با استفاده از یك سری نقاط كلیدی انجام می شود. مجموعه ‌این نقاط كلیدی در بالای سطح مورد نظر قرار دارند و با استفاده از آن ها دقیقاً ‌می توان فرم های دلخواه را ایجاد كرد. درها و پنجره ها نیز مستقیماً‌ از برش سطح ایجاد نمی شوند، بلكه به همین روش روی سطح اجرا می شوند. سپس مدل دیجیتالی حاصل از طریق یك دستگاه پیشرفته، ‌كه به رایانه متصل است،‌ دقیقاً با مشخصات مورد نظر ساخته می شود. بنابراین، بنا به گفته لین، ساخت خانه های مشابه، ‌به رغم متفاوت بودن طرح هر یك از آن ها، هم از نظر تكنیكی ساده است و هم توجیه اقتصادی دارد.

 

Embryo House

برگرفته از:
صدیق پور، رابین و رافائل، "معماری غیر خطی، سازه غیرخطی"، فصلنامه معمار، بهمن و اسفند ماه 1384، شماره 35.
www.shutyouraperture.com
www.erickvanegeraat.com
www.minimalisti.com

نظرات

نظری وجود ندارد، اولین نفری باشید که نظری ثبت می کنید.