1394/09/02

درس واره شماره 31- تخیل در معماری

اشتراک گذاری

خلاقیت فعالیت پیچیده ای محصول دو فعالیت دیگر یعنی "اختراع" Invention و "تخیل" Imagination است. اختراع یعنی به وجود آوردن چیزی که از قبل وجود نداشته است. بنابراین اختراع نظیر تخیل است با این تفاوت که مخترع فعالیت ذهن خود را به سوی خاصی هدایت می کند تا نتیجه کار منفعتی عملی داشته باشد و در ضمن مخترع به جنبه زیبایی شناسی کار خود توجه نمی کند. وجه مشترک مهم خلاقیت و اختراع فرآیند رفت و برگشتی از عینیت به سوی تجرید و برعکس است. مثالی می زنیم: انسان از آغاز همواره اشیای تیز و برنده را در طبیعت مشاهده کرده است. خار یک نمونه متداول است. مرحله اول هر اختراع مشاهده (و جمع آوری اطلاعات) است؛ "خار دست را مجروح می کند." پس از تفکر در مورد این پدیده، که مرحله دوم اختراع است، انسان به مرحله سوم یا کشف اصل می رسد "مرحله تجرید" : "هر شیء نوک تیز ایجاد جراحت می کند." مرحله چهارم بازگشت به عینیت یا ایجاد شیئی برای استفاده های عملی است: اختراع سلاح نوک تیزی نظیر نیزه برای ایجاد جراحت. در طراحی معماری نیز مرتباً با تعبیر سر و کار داریم و تعبیر در معماری چیزی نیست مگر مشاهده آنچه که توجه ما را به خود جلب کرده است، فکر در مورد آن، کشف اصل یا خاصیت اصلی موضوع مورد توجه در سطحی کاملاً تجریدی و نهایتاً بازسازی اصل کشف شده طبق قواعدی جدید.


 

 مثالی می زنیم: در دیر "لاتورت" La Tourette لوکوربوزیه از دیرهای قدیمی فرانسوی الهام می گیرد، لیکن به جای تقلید از عناصر معمارانه نظیر تاق و قوس و شیروانی سفالی یا تزئیناتی نظیر سرستون و نقش برجسته های نما، رابطه ای عمیق تر با تاریخ برقرار می کند. در اسکیس های پلان می بینیم که لوکوربوزیه از دیرهای قدیمی مهمترین اصل های ترکیبی و وجه مشترک آن ها، یعنی پلان مربع مستطیل را با حیاط مرکزی رواق دار، که عناصر اصلی سازماندهی فضا هستند، به عنوان "اصل" اتخاذ کرده و سپس این اصول را طبق قانونمندی های زیبایی شناختی خویش به صورت فرمی مدرن در آورده است.

 

Sainte Marie de La Tourette – Le Corbusier – Lyon, France – 1956-1960 

 

Sainte Marie de La Tourette – Le Corbusier – Lyon, France – 1956-1960


جوانی میکلوچی Giovanni Michelucci در کلیسای معروف به بزرگراه خورشید (1961) Highway of the Sun به عنوان سمبول مسیحیان، مردمی که مانند کوچ نشینان همواره به سوی حقیقت در حرکت اند، از فرم چادر الهام گرفته است. فرم چادر در پروژه او به صورتی کاملاً جدید بازسازی شده است. ارتباط با مفهوم اولیه تنها از طریق سطوح مقعر پوشش بتنی ساختمان و ترکیب ستون های مورب و عمودی تأمین شده است. 

همانطور که در آغاز گفتیم خلاقیت مجموعه ای از اختراع و تخیل است. اختراع هنگامی است که طراح مسیری جدید را برای حل مسئله ای عملکردی، سازه ای یا زیبایی شناختی ابداع می کند. طبیعتاً این ابداع هنگامی ارزش دارد که در رابطه با فرهنگ جهانی معماری نوین محسوب شود.


Highway of the Sun- Giovanni Michelucci-1961 


ابداع سقف های هلالی اپرای سیدنی Sydney Opera اثر یورن اوتسون Jorn Utzon، که از نظر فن مهندسی کاملاً ابداعی بودند، نمونه به کارگیری اختراع در کار طراحی معماری است. اغلب اوقات، نظیر مثال پیشین، نیاز به اختراع شیوه یا ترفندی جدید توسط کارفرما عنوان نمی شود و پروژه می تواند از طرق متداول و تجربه شده نیز طراحی شود. این وظیفه طراح است که شرایط معمولی را به موقعیت های استثنایی برای طراحی اثری بدیع تبدیل کند. در این کار ریسک زیادی وجود دارد.

 

Opera House - Jorn Utzon - Sydney, Australia -  1959-1973 

 

تخیل:

در طراحی، تخیل به اندازه اختراع و شاید بیش از آن اهمیت دارد. تخیل قدرت انسان در تولید فرم، تصویر یا ایده است. فرآیند تخیل هدفمند نیست و از آغاز فایده ای عملی از تخیل انتظار نمی رود. تخیلی که همواره در بند نیازها و الزامات عملی باشد به خلاقیت نمی انجامد. تخیل می تواند از نوع تصویری یا مجرد باشد. تخیل مجرد، که به معنی پرورش یک ایده است، می تواند به فرم تبدیل شود. در تئاتر کارلو فیلچه Carlo Felice اثر آلدورسی Aldo Rossi در شهر جنووا Geneva، طراح ایده ای مجرد را در ذهن داشت: تئاتر فضایی درونی است ولی تئاترهای قدیمی در فضای بیرونی و عموماً در میدان های شهر برگزار می شده اند. ایده او ایجاد فضایی درونی بود که فضایی بیرونی را تداعی کند. در مرحله طراحی، صحنه تئاتر و سالن اصلی را به گونه ای طراحی کرد که یک میدان شهری را تداعی کنند. در سالن اصلی، پنجره ها و بالکن هایی طراحی شدند که پنجره ها و بالکن های خانه های قدیمی را به یاد می آورند.

 

Aldo Rossi - Milan, Italy - 1931-1997 

 

Teatro Carlo Felice Genoa - Aldo Rossi - Genoa, Italy - 1991


هنگامی که تخیل به ایجاد تصویر منتهی می شود عموماً دو مرحله تخیل تقلیدی و تخیل خلاق وجود دارند. در مرحله اول طراح چیزی را تصویر می کند که از کنار هم چیدن خاطرات تصویریش به صورتی جدید حاصل شده است و بنابراین به عینیت و آنچه از قبل موجود است وابسته است و در مرحله دوم تصاویر مرحله یک مورد تعبیر مجدد قرار گرفته به عناصری تبدیل می شوند که تنها در پروژه مورد نظر معنی داشته و به ساختمان یا شیء خارجی دیگر تعلق ندارند.

تخیل می تواند، بدون نیاز به عبور از مرحله ایده، مستقیماً به ایجاد فرمی جدید بیانجامد و در این کار قوه تصور به کار می آید. امروزه با استفاده از برنامه های پیشرفته کامپیوتری ابعاد تصور انسان گسترش یافته و طراحان می توانند فرم هایی را ابداع کنند که تصور آنها بدون کامپیوتر بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است. تصور، توانایی تجسم شکلی است که وجود خارجی ندارد.


تکنیک های تخیل

تخیل محصول پردازش دانسته ها و خاطرات تصویری و قراردادن آن ها در روابطی جدید است. تخیل در مرحله نهایی به تخیل خلاق تبدیل می شود. تخیل خلاق به معنی فاصله گرفتن از محفوظات ذهنی و ایجاد جهانی جدید از فرم ها و معانی است که تنها در یک اثر هنری منحصر به فرد تبلور می یابند. تخیل از نوع هنری، کاری پیچیده است که در قواعد و کلیشه ها نمی گنجد.

 

تغییر

عادی، ضد خلاقیت است. هر گونه تولید عادی که در آن ابداع و نوآوری هنری، فرهنگی یا فنی صورت نگرفته باشد، هر چند قابل استفاده و حتی دلپذیر و خوشایند باشد، "اثر" معماری محسوب نمی شود. تخیل محصول کار ذهن بر روی اطلاعات ذخیره شده در مغز است و به همین دلیل نقطه آغاز تخیل تصاویر و اطلاعات غیر تصویری کسب شده از بیرون است. در بحث ما وظیفه تخیل، گسترش ابعاد زیبایی شناسی، افزودن معانی جدید به معماری و غنی تر کردن فرهنگ شکلی معماری است. گسترش دامنه فرم و معنی در معماری، در درجه اول، به معنی یافتن امکانات بالقوه اشیا و پدیده های آشنا در تبدیل شدن به مفاهیم جدید طراحی است. از این نظر معماری مشابه هنرهای دیگر است. یک نقاش سعی می کند دسته ای گل، منظره یا چهره ای را به طرز بی مانندی ترسیم کند و در صورت لزوم از طبیعت و موضوع نقاشی نیز تا حد تجرید کامل فاصله بگیرد. بعضی از نقاشان، نظیر ماتیس Matisse، رنگ های طبیعی را با رنگ های درخشان و خالص و غیرطبیعی عوض می کردند. لیگتن اشتاین Lichtenstein تصاویر مربوط به کاریکاتورهای مجلات مصور را بسیار بزرگتر از اندازه طبیعی آنها تصویر می کرد.

 

Portrait of Madame Matisse - Henri Emile Benoit Matisse - 1905

 

Roy Lichtenstein magazine Caricatures 

 

سزان Cezanne در تحقیق هنرمندانه ی خود، ساختار شکلی مناظر طبیعی را در جهت کشف جوهر فرمال آنها تغییر می داد و سالوادور دالی Salvador Dali در بسیاری از تابلوهای خود شکل های آشنا را در رابطه ای غریب و کاملاً تخیلی قرار می داد. همان طور که در مثال های بالا دیده شد برهم زدن عادت چشم و تصور شرایطی جدید، یکی از تکنیک های تخیل است و البته تنها از طریق تجربه و تمرین است که نتیجه ی کار خوب از آب در می آید. هنگامی که قرار نیست طرح زیر دست ما مستقیماً به کارگاه برود و ساخته شود تخیل می تواند آزاد باشد. هنگام تقویت قدرت تخیل از طریق انجام تمرینات مختلف به هیچ وجه نباید به مفید بودن یا زیبایی ایده ها اندیشید. این دو به مراحل بعدی تعلق دارند و هرگز نمی توان مسائل متعلق به سطوح مختلف برخورد را در آن واحد حل کرد.

 

Mont Sainte Victoire - Paul Cezanne - 1904-1906

 

Christ of Saint John of the Cross - Salvador Dali - 1951


"تغییر" یعنی عوض کردن یکی از مشخصه های فرم یا شیئی که از قبل می شناسیم. چنانچه تمامی مشخصه های یک شیء تغییر کنند، به دلیل از دست رفتن رابطه با شیء اولیه، عادت چشم دچار بحران نمی شود و جذابیتی به وجود نمی آید. تنش میان آشنا و ناشناس است که جذابیت ایجاد می کند. امروزه معماری هایی وجود دارند که به لحاظ فرم کاملاً غیر کلاسیک و به اصطلاح نامأنوس اند. در این آثار تنشی از نظر تغییر در فرمی از قبل موجود و مأنوس وجود ندارد، بلکه تنش بین متن شهری مأنوس و ساختمان جدید نامأنوس است. نیاز به آشنایی زدایی از عناصر محیط ساخته شده به ویژگی ادراک بصری مربوط است. این ویژگی را می توان "اقتصاد بصری" نامگذاری کرد. چشم ما ظاهراً محدوده ی وسیعی را می بیند ولی تنها محدوده بسیار کوچکی را به دقت می بیند. چشم از طریق حرکت و تمرکز بر جزئیاتی خاص، محیط اطراف خود را درک می کند. مغز انسان استراتژی خاصی را پیش می گیرد تا با حداقل زمان، تصویری از محیط را ثبت کند. هنگامی که به صفحه شطرنج نگاه می کنیم، چشم تمامی خانه ها را یک به یک بررسی نمی کند، بلکه قانونمندی یا طرح کلی و سپس یکی از عناصر تکراری را می بیند، و همین برای ثبت فرم صفحه شطرنج کافی است.

ساختمان های متقارن چون درک آن ها آسان تر است از نظر بصری اقتصادی ترند. ما سیمای کلی اکثر خیابان های شهر را می شناسیم، لیکن به ندرت ساختمان های آن را به خاطر می آوریم. آن ساختمان هایی نظر ما را جلب می کنند و در خاطر ثبت می شوند که به دلایلی از دیگر ساختمان ها متمایز باشند. چنانچه ساختمانی شکلی متعارف و مطابق انتظار داشته باشد مورد توجه قرار نمی گیرد. البته در بافت های قدیمی و شهرهای قرون وسطایی اغلب ساختمان های مسکونی بسیار هماهنگ با ابنیه اطراف خود بودند و تأثیری نمادین و به یاد ماندنی در ذهن به جای نمی گذارند. در این گونه فضاها، معماری به مثابه اثر مطرح نبوده و معماری شهر در کلیت آن مورد توجه قرار گرفته است. در بافت های تاریخی "ارزش نمادین" به منظره یک ردیف خانه (نمای خیابان) یا چشم انداز یک شهر اختصاص دارد. در شهرهای قدیمی هرچند در ظاهر خانه ها از یکدیگر چندان متمایز نیستند، لیکن چشم انداز محله ها، که عموماً در آن ها عناصر ویژه ای نظیر ابنیه مذهبی و حکومتی جلوه می کنند، کاملاً استثنایی اند. در هر حال به تعداد مشخصه های یک شیء امکانات "تغییر" وجود دارند.


متداول ترین تغییرات به شرح زیرند:

  • تغییر جنسیت:

در خاطرات تصویری ما عموماً فرم ها به جنسیت های خاصی مربوط اند. فرم موج دریا به جنسیت آب و فرم کوه ها به جنسیت خاک، سنگ و ... مربوط است. فرم آشنای موج دریا، که با مصالحی نظیر آجر ساخته شود، کاملاً غیرمترقبه است و ذهن را فعال می کند. در رابطه با مسئله تغییر جنسیت چند نکته مهم وجود دارد که به ترتیب به بررسی آن ها می پردازیم:

 

Mario Botta - Mendrisio, Switzerland - 1943

 

Borromini Church - Mario Botta - Switzerland 1999-2003


1-بازسازی فرمی آشنا با مصالحی متفاوت

پروژه ماریو بوتا Mario Botta به یادبود چهارصدمین سال تولد بورومینی Borromini در شهر لوگانو Lugano در سوئیس Switzerland نیمی از کلیسای سان کارلو San Carlo Alle Quattro Fontane است که با چوب ساخته شده است. این پروژه که با استفاده از رولوه های دقیق کامپیوتری طراحی شده است به نحو کاملاً آشکاری اکثر جزئیات بنای اصلی را همانگونه که هست نشان می دهد. طبیعی است که ساختن این نیمه بنا با مصالح سنتی کاملاً غیر قابل قبول و پیش پا افتاده است. به کارگیری چوب باعث شده ساختمان یادبود بورومینی نه یک کپی ناموفق، بلکه یک اثر برجسته شود.

 

Borromini Church - Mario Botta - Switzerland - 1999-2003


2-کشف قابلیت های بیانی مصالح جدید

معماران، مانند مهندسین و دانشمندان، مرتباً در صدد کشف مصالحی جدید برای ساختمان های خود هستند. مصالح جدید امکانات جدیدی را برای بیان هنری فراهم می کنند. در سه دهه آخر قرن، مصالح مصنوعی نظیر انواع پلی کربنات ها برای تولید صفحات شفاف ، فلزات جدید (نظیر تیتانیوم) و فلزات قدیمی با پرداختی جدید رواج یافتند. در مرکز ملی علوم تکنولوژی در آمستردام The National Technology Center in Amsterdam اثر رنزو پیانو Renzo Piano ، نمای بیرونی ساختمان با ورق های مسی اکسید شده (به طریق مصنوعی) سبز رنگ ساخته شده است. امروزه همچنین از ورق تیتانیوم، که انعکاس نور در آن بسیار خاص است، استفاده می شود. نمونه برجسته استفاده از تیتانیوم در نما، پروژه موزه گوگنهایم Gugenheim Museum در بیلبائو Bilbao اثر فرانک گه ری Frank Gehry است.

 

The National Technology Center - Renzo Piano - Netherland - 1992-1997


3-کشف قابلیت های واقعی مصالح شناخته شده

انسان به طور ساده لوحانه ای سعی می کند آنچه را می داند به موارد جدیدی که هنوز نمی شناسد تعمیم دهد. آنچه فانتزی شیرین کودکان در صحبت کردن می نامیم، در بسیاری از موارد، ناشی از چنین رفتاری است: کودکی که دو توپ یکی بزرگتر و یکی کوچکتر دارد می گوید توپ بزرگتر مامانِ توپ کوچکتر است. این تشبیه در حقیقت استدلال ساده کودک است که روابطی آشنا را بر روابطی جدید تعمیم می دهد.

هنگامی که فن عکاسی حدود نیمه قرن گذشته ابداع شد، خصوصاً در فرانسه، عکاسان سعی می کردند با شگردهای مختلف، از جمله خارج کردن موضوع از فوکوس، کاری کنند که تصویر دوربین شبیه پرتره های نقاشی شود. هنر عکاسی هنگامی رشد کرد که عکاسان غیر هنرمند بدون وابستگی به متدهای نقاشی سعی کردند به طور کاملاً طبیعی و غریزی، از قابلیت های این فن جدید در ثبت وقایع استفاده کنند. بتن از مصالحی بود که از دیرباز و از دوره رُم باستان شناخته شده بود، ولی تنها در دوره بین دو جنگ جهانی و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم با پروژه های مهمی نظیر ترمینال TWA در نیویورک New York اثر ارو سارینن Eero Saarinen بیان اصلی خود را یافت.

 

TWA Flight Center - Eero Saarinen - New York, USA - 1956-1962

 

TWA Flight Center - Eero Saarinen - New York, USA - 1956-1962 

 

 در پروژه ی اخیر بتن، نه به صورت سنگ، بلکه به صورت سازه ای منعطف و خمیری که می تواند فرم های ارگانیک سه بُعدی و پیچیده ای را ایجاد کند و فرم ساختمان با منحنی های پیچیده انتقال نیرو در ساختمان منطبق باشد، مورد استفاده قرار گرفت. تا مدتی قبل، پلاستیک ماده ای بی ارزش تلقی می شد و آنچه با پلاستیک ساخته می شد به گونه ای پرداخت می شد که چوب یا فلز به نظر آید. تنها در طراحی امروزی است که پلاستیک به گونه ای به کار می رود که خصوصیات بیانی آن به وضوح به نمایش گذاشته شود و این قاعده حتی در مورد زیور آلات پلاستیکی جدید نیز رعایت می شود.

 

TWA Flight Center - Eero Saarinen - New York, USA - 1956-1962


4-کشف امکانات جدید به کارگیری مصالح شناخته شده

"هرتزگ" و "دمرون" Herzog & Meuron در پروژه کارخانه ای برای تبدیل تولیدات زراعی در کالیفرنیا California از قلوه های سنگ به ابعاد مختلف، که مصالحی شناخته شده و بسیار قدیمی اند، برای ایجاد دیواری کاملاً جدید استفاده کرده اند. این دیوار، که از روی هم قرارگیری بدون ملات تکه های سنگ به وجود آمده است، بر خلاف دیوارهای متداول سنگی نور را از خود عبور می دهد. افکت نوری درون ساختمان بسیار جالب است.

 

 

  •  تغییر عملکرد:

"تغییر عملکرد" در امور روزمره زندگی بسیار متداول است. در مبلمان و دکوراسیون خانه ها بارها اتفاق می افتد که عملکرد چیزی را تغییر می دهیم: پایه چرخ خیاطی قدیمی به جای میز، دیگ قدیمی به جای گلدان و کوزه برای ساختن آباژور. به این طریق می توان فرم های منسوخ را مجدداً ارزش گذاری، و قابلیت های جدید اشیا و عناصر معماری را شناسایی کرد. در ساختمان کهن ارکتئوم The Erechtheion در آکروپولیس یونان شش تندیس سنگی را می بینیم که جایگزین ستون ها شده اند.

 

The Erechtheion - Athens, Greece 

  • تغییر ابعاد:

"تغییر ابعاد" یعنی افزایش و کاهش اندازه، طول، عرض یا ارتفاع تیپولوژی یا عنصر شناخته شده جهت دستیابی به افکت های متفاوت بصری. دری که بیش از اندازه متداول بزرگ یا مرتفع می شود یا پنجره هایی که نظیر کلیسای رنشان اثر لوکوربوزیه بیش از اندازه کوچک می شوند، از این دسته اند. چون اندازه های نرمال و متداول ساختمان ها از قرن ها تجربه به دست آمده اند. برهم زدن اندازه ها ممکن است نتایج منفی از نظر کاربردی یا روانشناسی داشته باشد. راهرو بیش از حد تنگ یا اتاق بیش از حد بزرگ تأثیراتی ناخوشایند به جای می گذارند.


  • تغییر شکل:

"تغییر شکل" هنگامی است که شکل عادی، یک عنصر یا یک تیپولوژی شناخته شده تغییر کند. برای مثال می توان به بازسازی سقف یک ساختمان قدیمی در وین Vienna اثر کوپ هیملبلا Coop Himmelblau اشاره کرد. آن سقف عجیب که هندسه ای بسیار پیچیده دارد توجه را به سوی خود جلب می کند.

 

Coop Himmelblau - Vienna, Austria - 1983-1988 

 

Coop Himmelblau - Vienna, Austria - 1983-1988 

 

  • تغییر مشخصه های یک مکان:

موزه های قدیمی قصرهایی اند که درون آن ها سالن ها و اتاق های مجزا و تزئین شده ای وجود دارند که تابلوها و مجسمه ها در آنجا چیده می شوند. مکان موزه های مدرن، مکانی تکنولوژیک و کاملاً خنثی است. با موزه یهودی برلین Jewish Museum Berlin اثر لیبسکیند Libeskind و موزه گوگنهایم در بیلبائو اثر فرانک گهری، مکان موزه ها مجدداً حالت خنثی خود را از دست داد و موزه به عنوان اثر هنری مثبت و دراماتیک مطرح شد. مهمترین مقاطع معماری جهان با تغییر مفهوم مکان مقارن بوده است.

 

The Jewish Museum - Daniel Libeskind - Berling, Germany - 1999-2001


  • تغییر منظم:

تیپولوژی های آشنا دارای نظمی خاص اند. پاره ای از اصول مربوط به نظم ساختمان ها آنقدر کلی است که از مسئله سبک فراتر رفته و جنبه فرهنگی پیدا می کنند. این اصول در زمان هایی طولانی تغییر می کنند. در هر مقطع تاریخی عموم مردم پیش فرض هایی نسبت به معماری دارند که تغییر دادن آن پیش فرض ها نیاز به تخیل دارد و این یکی از تکنیک های رسیدن به اثری خلاق است. برهم زدن نظم و ساختار پیش فرض های ذهنی، به کشف موضوعات جدید طراحی غنی تر شدن فرهنگ معماری می انجامد. برای مثال، تا قبل از دوره مدرن، عموم ساختمان ها در محل اتصال به زمین (طبقه ی همکف) به لحاظ مصالح و سیمای کلی و تناسبات سنگین تر جلوه می کردند و با حرکت به سوی بالا عناصر معماری ظریف تر و سبک تر می شدند. در این رابطه می توان به اصول لئون باتیستا آلبرتی Leon Battista Alberti اشاره کرد که معتقد بود در طبقه همکف باید از پنجره های کوچکتر، سنگ های بزرگ و خشن و ستون های سبک دوریک که سنگین تر و خشن ترند استفاده کرد. وی معتقد بود در طبقات بالا باید از مصالح ظریف تر و به ترتیب از ستون های یونیک و کرنتین استفاده شود. لوکوربوزیه در ویلاساوا ، با قراردادن حجم اصلی ساختمان در طبقه ی بالا و تخصیص طبقه همکف به پیلوتی، این نظم قدیمی را معکوس کرد. اونگرس Ungers در برج تجاری فرانکفورت هسته مرکزی ساختمان را شیشه ای و پوسته ی بیرونی را سنگی طراحی کرد. نمای خارجی این بنا متضاد نظم متداول برج هاست؛ زیرا در برج های تجاری عموماً هسته مرکزی سنگین و پوسته بیرونی شیشه ای است.

 

The Trade Tower of Frankfurt - Frankfurt, Germany - 1983-1984


خلاقیت و تخیل روش ها و تکنیک هایی دارند که نمی توان آن ها را تنها به عنوان روش ها و ترفندهای تولید یک اثر در نظر گرفت. یک معمار نمی تواند ساعت 9 صبح که به دفتر می رود تصمیم بگیرد خلاق شود و ساعت 4 بعدازظهر که کار را تعطیل می کند (و البته کمتر معماری را دیده ایم که فقط در ساعات اداری کار کند) خلاقیت را کنار بگذارد. قدرت تخیل، مبتکر بودن، خلاق بودن، استفاده از ادراک شهودی و . . . باید جزئی از رفتار و خصوصیات فردی طراح  باشند. طراح باید از هر لحظه و موقعیت برای تمرین و تقویت این قابلیت ها استفاده کند. تغییر نظم، که نهایت آن معکوس فکر کردن است، یکی از بهترین تمرین های افزایش قدرت تخیل است. همانطور که گفته  شد تخیل بیشتر یک تمرین است و برخلاف خلاقیت لزومی ندارد مستقیماً به فایده ای عملی مربوط شود. ممکن است هنگام تماشای افتادن سیبی از درخت شخصی فکر کند "خب چرا سیب به سمت آسمان نرفت" و در این مشاهده و تفکر هیچ فایده ای عملی موجود نباشد. ممکن است در ضمن همان شخص از چنین مشاهده ابتدایی به فکر بیافتد و قانون جاذبه زمین را کشف کند که البته مسئله مهمی است.

دانشمندان از قدیم به فرم خاص زنجیر آویخته Catenaria توجه داشتند - امروز می دانیم که منحنی یک زنجیر آویخته که دو سر آن به میخی وصل شده باشد فرمی است که به طور طبیعی نیروهای وزن زنجیر را منطبق بر راستای قوس به تکیه گاه های دو سر آن انتقال می دهد و امروزه از این خاصیت در پل های معلق استفاده می شود - مهندسان رنسانس متوجه شدند که با معکوس کردن قوس یک زنجیر آویخته می توانند فرم یک قوس کامل را، که به بهترین نحو نیروها را به پایه ها منتقل کند، به دست آورند.

مدت ها معماران ساختمان هایی می ساختند که نه تنها از نظر فنی، بلکه به لحاظ ظاهری ایستا بودند. معماران دیکانستراکتویست در دهه های 80 و 90 آثاری به وجود آوردند که ظاهراً ایستا نبودند و به گونه ی معجزه آمیزی بر جای خود قرار می گرفتند. هنگامی که مسئله ای در جامعه قوت گرفت و به صورت پیش فرض درآمد، ضروری است افرادی خلاق به این فکر کنند که معکوس شرایط تثبیت شده چگونه می تواند باشد. البته در عالم نقاشی این گونه تخیل ها عرصه وسیع تری می یابند. نقاشانی نظیر براک Georges Braque و پیکاسو Pablo Picasso طبیعت را تکه تکه کرده، تغییر شکل داده و طبق نظمی جدید مجدداً کنار هم قرار دادند. لوکوربوزیه که تحت تأثیر پیکاسو بود نمی توانست همین کار را با معماری انجام دهد و نتیجتاً نقاشی های او به لحاظ زیبایی شناسی بسیار دراماتیک تر و منسجم تر از معماری هایش بودند. بیش از نیم قرن زمان لازم بود تا فرانک گه ری بتواند با استفاده از جدیدترین تکنولوژی ها، همان کمپوزیسیون آزاد احجام تجزیه شده، خرد شده و معلق در فضا را در جهان معماری اشاعه دهد. در هر حال حتی در علوم نیز از زمانی که یک قاعده کشف می شود، مغزها به کار می افتند تا خلاف آن را اثبات کنند و بدین گونه است که علم پیشرفت می کند.

 

Wexner Center

 

Guggenheim Museum Bilbao

برگرفته از:
افشار نادری، کامران، "تخیل در معماری"، فصلنامه معمار، بهار 1379، شماره هشت.
www.arcspace.com
www.studyblue.com
www.archdsw.com
www.payneandladner.com

نظرات

نظری وجود ندارد، اولین نفری باشید که نظری ثبت می کنید.