1395/04/13

درس واره شماره 44- دیاگرام

اشتراک گذاری

چنانچه هر یك از كتاب های مرجع فنی معماری را باز و یكی از فصول مربوط به كاربری هایی نظیر آموزشی، ‌درمانی، ‌ورزشی یا تجاری را مطالعه كنیم با دیاگرام هایی روبه رو خواهیم شد كه به صورت تحلیلی و خلاصه ویژگی های اصلی بناهای مورد بحث را تشریح می كنند. این دیاگرام ها كه به شكل مستطیل ها یا بیضی ها كنار هم قرار گرفته اند و اغلب توسط خطوط و بردارهایی به هم متصل شده اند، ‌از ابزارهای مهم آموزش و همچنین طراحی معماری به شمار می آیند. دیاگرام ها به نوعی تجرید فضای واقعی معماری به شمار می آیند و از این نظر مشابه هر نوع طرح و اسكیس نشان دهنده ‌ساختمان هستند. آن چه دیاگرام را متفاوت می کند، موجز بودن و قابلیت تعمیم آن است.

 

 

 

شاید در نظر اول تصور شود كه وجه تمایز دیاگرام و طرح معماری این است كه اولی فاقد هر نوع اشاره به فرم ساختمان است و ماهیتی صرفاً (برنامه ای) ‌دارد. در واقع این گونه نیست و هر دیاگرام شكل خاصی از سازماندهی فضایی را ایجاب می كند و چنانچه از حوزه نظر به عمل روی آوریم نقش فضایی دیاگرام ها را به طور واضحی مشاهده خواهیم كرد. با فرض این كه نكتة‌ فوق صحت داشته باشد می توان تصور كرد دیاگرام ابتدایی ترین مرحله نمایش فرم معماری است. پس مطالعه دیاگرام، ‌خواص، انواع و روش تبدیل آن به طرح اولیه بسیار حائز اهمیت است،‌ چرا كه ما معماران همواره در مورد چگونگی تولد طرح از خود سوال می كنیم.

 

 


آن چه مسلم است در تجربه عملی،‌ دیاگرام یكی از ابزار طراحی معماری است. تاریخ نشان داده است هرگونه ابزار نرم افزاری (‌مربوط به روش طراحی)‌ یا سخت افزاری (‌مربوط به لوازم و تجهیزات ترسیم و طراحی) ‌بر معماری تأثیرات شكلی قابل ملاحظه ای داشته و فكر كردن به فضای معماری مستقل از ابزار طراحی نیست. در این رابطه كافی است به تمایز كارهای پیچیده فرانك گه ری كه از طریق تركیب،‌ تجزیه و سرهم كردن ماكت های مجسمه گونه متعدد خلق می شوند و تنها در مراحل بعدی به صورت ترسیم كامپیوتری در می آیند با برخی از كارهایی كه از روز اول روی كامپیوتر ترسیم می شوند و لاجرم ماهیتی بسیار ساده، ‌هندسی و تكراری دارند توجه كنیم.

 

 

 

ویژگی های دیاگرام

دیاگرام ها بیانگر كاربری ها،‌ روابط بین آن ها و سلسله مراتب كاربری ها هستند. دیاگرام بیان ماهیت ساماندهی كاربردی وگاه فضایی معماری به زبانی مجرد و تصویری است و همچون هر زبان دیگر دستور و واژگان خاصی دارد. تفاوت این زبان با زبان نوشتاری آن است كه نوشتار سلسله وار ولی دیاگرام همزمان است و تمامی روابط و علایم تصویری آن به طور موازی بررسی می شوند. در تجربه حرفه ای عموماً‌ طراحی از ترسیم برنامه پروژه به صورت دیاگرام آغاز می شود و این دیاگرام در روند كار و همزمان با افزایش اطلاعات مربوط به پروژه،‌ غنی تر و پیچیده تر می شود. گاه معماران در مقدمه طراحی،‌ چند دیاگرام از ویژگی های كاربردی،‌ حركتی و ساختاری فضا ترسیم و از تركیب آن ها ایده های آغازین فرم ساختمان را استخراج می كنند.

 

 


بنابراین دیاگرام ها تنها وسیله انتقال ایده ها، ‌آن گونه كه در كتاب های مرجع معماری دیده می شوند،‌ نیستند بلكه وسیله ای برای فكركردن به معماری و حل مسائل آن به شمار می آیند. از طریق دیاگرام می توان داده های متعدد را بررسی كرد، به خاطر سپرد و ماهیت فضایی آن ها را كشف كرد. دیاگرام ها برای دسته بندی مقدماتی كاربری ها و فضاها به كار می روند. عموماً در عمل،‌ ترسیم دیاگرام از نام گذاری فضاها قرار دادن آن نام ها در مستطیل ها یا بیضی هایی كه به فراخور پیش فرض های موجود در مورد فضای مورد نظر دور یا نزدیك هم چیده شده اند و ترسیم خطوط ارتباطی بین آن ها به وجود می آید.

 

 


در ترسیم دیاگرام باید به این محدودیت توجه كرد كه هرگز دیاگرام بیان كامل كاربری های یك پروژه نیست بلكه نشان دهنده یكی از امكانات سازماندهی كاربری ها و اغلب مبتنی بر الگوهای شناخته شده و مرسوم است. نقطه ضعف دیگر دیاگرام این است كه كاربری ها را به صورت مجرد و مستقل از فضا نشان نمی دهد بلكه آن ها را در قالب فضایی كه به كاربری اختصاص یافته است نشان می دهد. برای مثال در دیاگرام یك خانه ممكن است، مستطیل هایی نمایشگر اتاق های خواب،‌ سرسرا، ‌پذیرایی، آشپزخانه و غیره باشند و خطوط متصل كنندة مستطیل ها دسترسی های مورد نیاز را نشان دهند. در این حالت ایده دیاگرام از نوعی پیش فرض فضایی كه مبتنی بر گونه های موجود و متداول است آغاز می شود. این امر آزادی طراح را در یافتن روش های جدیدتر و موثرتری از سازماندهی كاربری ها در فضای محدود مشروط می كند.

 

 


دیاگرام ها به دلیل موجز بودن، امكان بررسی كاربری های متعدد را در مراحل مقدماتی طراحی فراهم می كنند و از این لحاظ در پروژه های وسیع و پیچیده ضروری هستند. دیاگرام به فهرست كاربری ها و روابط بین آن ها محدود نمی شود. هر خانة‌ دیاگرام (‌مستطیل)‌ می تواند تناسب هر فضا را در مقایسه با فضاهای دیگر نشان دهد. 

چنانچه مستطیل های نشان دهندة عملكردها به تناسب فضای مورد نیاز ترسیم شوند، ‌طراح قادر خواهد بود ایده ای كلی از تناسبات فضا به دست آورد و امكان پذیر بودن پرو‍ژه را در مقایسه با برنامه بسنجد.

 

 

 

معماری محدودكننده و سازمان دهنده آن دسته از فعالیت های انسان است كه به فضای خاص نیاز دارند. دیاگرام محدودكننده و سازمان دهنده فضای معماری در مراحل آغازین پروژه است. پس طراحی فرایندی از محدودیت به سوی آزادی است و این خاصیت باید در فرایند طراحی حفظ شود. هنگام استفاده از دیاگرام باید توجه كرد هرگونه پیش فرض یا رابطه فضایی متداول، چنانچه شرایط پروژه ایجاب كند،‌ می تواند مورد بازنگری قرار گیرد و اغلب آثار به جای ماندنی معماری نیز از بازنگری این مفاهیم به وجود آمده اند.

 

 

 

از دیاگرام تا فرم

دیاگرام ها وسیله ای برای طراحی هستند و همچون هر وسیله دیگر بر نتیجه نهایی طراحی تأثیر می گذارند. طرح های آیزنمن متأثر از روش خاص كار او با دیاگرام های فرم است. حتی اسكیس دارای ماهیتی دیاگرامی است. زیرا كلیات را به تجرید بیان می كند. در مورد دیاگرام عملكردی نكته مهم آن است كه فرم دیاگرام با فرم معماری اشتباه گرفته نشود. فرم برخلاف شعار و نه لزوماً اعتقاد قدیمی، از عملكرد تبعیت نمی كند. فرم عملكرد را بر اساس تعبیر شخصی طراح كه یكی از روش های ممكن تبلور كاربری ها در قالب ساختمان است، سازماندهی می كند. پروژه یك كشف ولی عمدتاً مجموعه ای تصمیم است، اگر چه طراحان در همه اعصار مایل بوده اند دلایل خلق پروژه های خود را به عوامل و فرایندهای خارج از كنترل طراح نسبت دهند. در واقع این گونه نیست و تنوع آثار معماری نیز خود نشان دهنده شخصی بودن بخش عمده ای از انتخاب های معمارانه است.

 

 


در هر حال واقعیت این است كه معماری مبتنی بر یك دیاگرام خوب لزوماً معماری برجسته ای نخواهد بود. احتمال دستیابی به طرحی خوب در صورت پیروی كوركورانه از مسیرهایی كه دیاگرام پیش پای ما می گذارد،‌ كاهش می یابد. نمی توان مستطیل های یك دیاگرام را به اتاق و خطوط را به راهرو تبدیل كرد و نتیجه مثبت گرفت. مهم شناسایی معنای عمیق روابط فضایی و بازگشت به سرمنشأ فرم ها برای بازسازی ایده پروژه بر اساس قواعد هندسی جدیدی است كه با موضوع خاص پروژه منطبق باشند.

 

 


طراحی معماری هرگز فرایندی خطی و سیستماتیك نبوده است طراحی از تلفیق بررسی منطقی و درك شهودی، خودآگاه و ناخودآگاه بیرون می آید. دیاگرام ها خصوصاً در مورد پروژه های بزرگ و پیچیده اهمیت دارند و گاه این دیاگرام ها را افراد متخصص غیر از طراح اصلی تهیه می كنند. برای مثال می توان به پروژه فرودگاه كانسای در اوزاكایِ ژاپن اثر رنزو پیانو اشاره كرد كه دیاگرام كاربردی آن را پل آندرو  معمار فرانسوی تهیه كرده است.

 

KANSAI INTERNATIONAL AIRPORT-RENZO PIANO-1994

 

Paul Andreu,French architect,1938


در تبدیل دیاگرام كاربردی به طرح باید به عوامل دیگری از قبیل مسائل زیبایی شناسی،‌ دید و منظر، روان شناسی و غیره كه در دیاگرام نمی گنجد توجه كرد؛ ولی مهم ترین مسئله امكان پذیر بودن شكلی برنامه پروژه است. هر پروژه از مجموعه ای قواعد هندسی تبعیت می كند. این قواعد كه طراح اتخاذ می كند امكانات محدودی را برای تبدیل دیاگرام كاربردی به فرم نهایی پدید می آورند و وجود هر جزء نیز قرارگیری و شكل جزء دیگر را محدود می كند. پس طراحی به بازی شطرنجی می ماند كه دیاگرام كاربردی، حكم صفحه شطرنج را دارد ولی مهره ها از یك طرف توسط معمار جابه جا می شوند و از طرف دیگر در دست محدودیت های پروژه هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگرفته از:
افشار نادری، کامران، مرداد و شهریور 1385، شماره 38، "فصلنامه معمار".
www.archdaily.com
www.evolo.us
www.jkamudadesign.com

نظرات

نظری وجود ندارد، اولین نفری باشید که نظری ثبت می کنید.