1394/09/03

درس واره شماره 32- تکنیکهای خلاقیت

اشتراک گذاری

خلاقیت به رغم جنبه ابداعی آن، و این که نهایتاً به ایجاد چیزی که از قبل وجود نداشته است می انجامد، یک فرایند است و نظیر هر فرایند تولیدی دیگر تکنیکهایی دارد. خلاقیت نوعی فعالیت پیچیده ذهن است که از قوای تخیل و اختراع، که هر کدام عوامل و فرایند خاص خود را دارند، به وجود می آید. آخرین مرحله خلاقیت، تولید فرم است. منظور از فرم، کالبدی جدا از سازه و منطق ساختمانی نیست، بلکه فرم به مفهوم گسترده آن است که فضا، سازه، مصالح و جنسیت را نیز در بر می گیرد. فرم معماری، به طور کلی، مجموعه ای از روابط هندسی است که با مصالح ساختمانی عینیت می یابد و طبیعی است که امکان ایجاد فرمهای جدید، به طور بالقوه، بی نهایت است. از تنوع ظاهری فرم ها که بگذریم، تکنیکهایی که به پیدایش فرمی جدید می انجامند چندان متنوع نیستند. در تاریخ معماری به ندرت تکنیکهایی ابداع می شوند که شیوه دستیابی به فرم را اساساً عوض کنند. امروزه، معماران به دنبال کشف قابلیتهای فرم های پیچیده هندسه جدید نظیر فراکتال ها، موبیوس، توپولوژی و غیره اند. هندسه جدید به گونه موثری نشان داده است که فرم تنها یک ظرف نیست، بلکه سازماندهی فضایی و سیستم حرکت و درک فضا نیز هست، و به همین دلیل است که تکنیکهای خلاقیت عمدتاً به بحث فرم مربوط می شوند.

 

Fractal Geometry - Benoit Mandelbrot - 1975

 

Mobius Geometry 

 

البته فرم، خود بحثی پیچیده و وسیع است که در یک درس واره نمی گنجد. همان طور که فرمول های پیچیده ریاضی نهایتاً به عملیاتی ساده نظیر چهار عمل اصلی، مشتق و انتگرال و ... قابل تفکیک اند فرم های معماری نیز، به رغم پیچیدگی، از اصول نسبتاً ساده ای استفاده می کنند که به عبارتی آداب طراحی فرم اند. از اصطلاح " آداب" استفاده کردیم چون تصور می کنیم بین آنچه ما تکنیکهای طراحی خلاق می نامیم و آداب سخن گفتن رابطه ای وجود دارد که توضیح آن به روشن شدن مطلب کمک می کند. آداب سخن گفتن، ضمن آنکه قواعدی دارد، به معنی به کار بردن جملاتی پیش ساخته یا رعایت نظمی دقیق در تقدم و تأخر مطالب نیست. سخنور واقعی از هر نوع قاعده خشک می گریزد. یکی از قواعد سخنوری، بر هم زدن نظم فکری مخاطب یا شکستن روال صحبتی است که به طور خسته کننده ای ادامه یافته است. مسئله، یافتن نوعی تعادل است؛ این کار به راه رفتن روی طناب قابل تشبیه است. وقتی به یک طرف زیاد خم می شویم، مغز فرمان می دهد که اعضای بدن به طرف دیگر حرکت کنند تا مرکز ثقل همواره روی محور شاقولی طناب باقی بماند. منظور از عنوان کردن تعادل، اشاره به مبحث قدیمی فرم های متعادل نیست، بلکه مطرح کردن تکنیک هایی است که در واقع نوعی واکنش انسان به قواعد موجود یا مفروض است. خلاقیت نیز واکنش انسان به مسائلی است که اغلب برای آنها راه حل هایی پیش ساخته و غیر خلاق وجود دارد.

 

Topography

 

نمایش ارزش

انسان از گذشته ای دور متوجه شده بود که پدیده های طبیعی نظیر روز، گرما، سختی، خشکی و ... متضادهایی دارند که وجود آنها برای حفظ تعادل محیطی، که لازمه ادامه حیات است، ضروری است. از این رو، هنگام فکر کردن به موضوعی خاص، تصور متضاد آن هم بخشی از جستجوی کمتا و تعادل است. واکنش طبیعی انسان به محیط همواره جستجوی هماهنگی و یکدست شدن با محیط نبوده است. تولیدات معماری به طور خاص، خصوصاً در گذشته که رفتار انسان به فطرتش نزدیک تر بود، تضاد با طبیعت را نشان می دهند. زیگورات های بین النهرین، کوه های مصنوعی در سرزمینی هستند که کاملاً مسطح است. به همین صورت، مناره های شهرهای مرکزی ایران خطوط افقی کویر را به مصاف می خوانند. رنگ های درخشان و غلیظ کاشی ها، فرش ها و لباس های بومی مردم این مناطق تلاشی برای جبران کمبود رنگ محیط است. تضاد، مثلاً تضاد رنگ، چیزی جدا از طبیعت نیست؛ اگر به گل ها و میوه ها نگاه کنیم در می یابیم که به کارگیری رنگ های متضاد یکی از قوانین طبیعت است. 

 

Umbrella - Eric Owen Moss - Culver City, California - 1940’s

 

موجودات زنده از طریق کنتراست های رنگی پیام های مهمی را به یکدیگر ارسال می کنند. به لحاظ زیبایی شناسی، ارزش هر عنصر ادراکی در مقابل متضادش به نمایش در می آید. رنگ خاکستری روی متنی خاکستری ارزش خود را از دست می دهد. تضاد باعث افزایش ارزش می شود. مساجد جامع شهرهای ما، به لحاظ ساختار هندسی بسیار منظم، ابعاد وسیع، رنگ های درخشان، گسترش عمودی و جهت قرار گیری با محیط اطراف خود در تضادند و این تضاد باعث افزایش ارزش می شود. پس جستجوی تضاد فقط به واکنش انسان در مقابل محیط طبیعی مربوط نمی شود، بلکه قاعده ای است که در رابطه بین فرم های ساخته دست انسان نیز رعایت می شود. هر فرم معماری، چنانچه از اجزایی تشکیل شده باشد، می تواند دارای تضاد باشد و این تضاد گذشته از ایجاد تعادل کلی باعث افزایش ارزش عناصر متشکله آن می شود. تضادهایی که در معماری استفاده می شوند بسیارند و تنها به تعدادی از آنها مختصراً اشاره می کنیم:

 

Umbrella - Eric Owen Moss - Culver City, California - 1940’s

 

  •  نظم و بی نظمی

امروزه نظر غالب این است که پدیده ای به نام بی نظمی وجود ندارد و مسئله میزان پیچیدگی نظم است که این حالت را به وجود می آورد. به هر حال، در مقایسه با نظمی روشن و ساده، نظمی پیچیده ممکن است بی نظم جلوه کند. بی نظمی کامل، خود مولد نظمی جدید می شود. در سالن سینما، پیش از شروع فیلم، که هر فردی با فرد بغل دستی خود صحبت می کند، همهمه ای به گوش می رسد که همواره یکنواخت و یکسان است. از طرف دیگر، نظم دقیق و ساده خسته کننده و حتی در بعضی موارد پیش پا افتاده است. جستجوی نظم، تلاشی برای دستیابی به کمال است، ولی کمال بدون تضاد به تجرید میل کرده و زندگی انسان را لمس نمی کند. مثلی ژاپنی می گوید: " کمال زیباست، ولی در ضمن احمقانه است. کمال را باید شناخت و از آن استفاده کرد، ولی آن را شکست." نظم و بی نظمی، نظیر طرح هندسه قالی و نقوش گل و بوته ای می توانند هم ارزش باشند، ولی در بسیاری موارد رابطه از نوع قاعده و استثناست. زیباشناسی مدرن اغلب از این روش، یعنی وارد کردن نوعی بی نظمی در نظمی مفروض، استفاده کرده است. قاعده ای که از آن سخن گفتیم با شدت کمی که دارد در ترکیب خطوط یا سطوح منحنی با خطوط و سطوح مستقیم دیده می شود. لیبسکیند، در پروژه توسعه موزه برلین، از تضاد سازماندهی مستقیم الخطی با سازماندهی زیگزاگ استفاده کرده است.

 

Kiasma, Museum  Art - Steven Holl - Helsinki, Finland - 1992 - 1998

 

  • پر و خالی

یکی از قدیمی ترین روش های ایجاد تضاد، استفاده از فضاهای پر و خالی است. گذشته  از ضرورت ایجاد شکاف هایی در پوسته خارجی بنا برای دسترسی، نور و هوا، مسائل ظریف تر زیبایی شناسی نیز وجود دارند که توجه به آنها مهم است. حجمی که منفذی به بیرون نداشته باشد حالت نمادین و مجسمه ای به خود می گیرد. این گونه فرم ها انسان را از خود دور می کنند. شکاف درون نما انسان را به طرف خود می کشاند. به همین جهت است که بناهایی نظیر برج گنبد قابوس، که عمدتاً نمادی بیرونی اند، بازشوهای محدودی دارند و ساختمان هایی نظیر مساجد، که باید افراد را به درون دعوت کنند، گشایش های وسیعی ( ایوان) دارند که نما را تحت الشعاع خود قرار می دهد. در تضاد پر و خالی، چنانچه سطح یکی به طور محسوسی بیشتر از دیگری باشد، رابطه شیئ و متن یا قاعده و استثنا به وجود می آید. بنابراین، به فراخور طرح، فرم حجم پر یا گشایش ها می تواند نظم غالب را تعریف کند. در کلیسای رونشان، لوکوربوزیه انواع باز شوها را تجربه کرده است، که یا بسیار بزرگ یا به گونه اغراق آمیزی کوچک اند. لوکوربوزیه در این طرح از متعارف می گریزد، زیرا متعارف مفروض است و انتظار چشم را برآورده می کند و به همین دلیل جذابیت کمتری دارد.

 

Gonbad-e Kavus - Golestan, Iran 

 

Ronchamp Chapel - Le Corbusier - Ronchamp, France - 1950 - 1955

 

 National Commercial Bank - Skidmore & Owings & Merrill - Saudi Arabia - 1977

 

  • سبک و سنگین

مصالح شفاف نظیر شیشه و پلی کربنات ها، سبکی و مصالح کدر نظیر سنگ، آجر و بتن، سنگینی را القا می کنند. احجام پیوسته و ساده هندسی نیز سنگین و احجام شکسته و تکه تکه سبک به نظر می رسند. تضاد سبکی و سنگینی از دوره گوتیک، که استفاده از سطوح وسیع شیشه ای متداول شد، همواره مورد استفاده بوده است. امروز سبکی بر سنگینی برتری یافته و به صورت استراتژی زیبایی شناسی در آمده است. ساختمان هایی که پوسته ای شفاف دارند زیبایی شناسی بسیار متغیری در شبانه روز دارند. روز منظره بیرون را منعکس می کنند و شب نمای داخل را به نمایش می گذارند.

 

Music Center - Federico Soriano - Bilbao, Spain - 1999

 

  • طبیعی و مصنوعی

بعضی از مصالح معماری نظیر چوب و سنگ می توانند به صورت تقریباً طبیعی استفاده شوند. در این حالت، شکل اجزا و بافت آنها بسیار پیچیده است. در تضاد با مصالح طبیعی می توان از مصالحی نظیر بتن، فلز و شیشه با فرم هایی ساده و مشخص استفاده کرد. استفاده همزمان از این مصالح متضاد باعث افزایش ارزش فرم ها و تأکید بر مصالح ساختمانی می شود. دیوار سنگچین در خانه ای روستایی جلوه کمتری دارد تا در ساختمانی مدرن. در معماری های کلاسیک گذشته، سعی معماران برای تحت الشعاع قرار دادن خصوصیات طبیعی مصالح و فراتر رفتن از محدودیت های مادی آنها بوده است. گچبری اسلامی ظرافتی دارد که ظاهراً از عهده مصالح شکننده ای نظیر گچ بر نمی آید. در معماری نئو کلاسیک اروپایی، سنگ هویت مستقل خود را تقریباً از دست داده و به ابزار بیان فرم تبدیل شده است. زیبایی شناسی مدرن بیشتر در پی یافتن شرایط تنش میان هویت مستقل مصالح طبیعی و فرم طرح شده توسط معمار است. حتی مصالحی نظیر بتن که به هر شکلی در می آیند، در بسیاری از موارد، به نوعی به کار می روند که جنسیت خود را به نمایش بگذارند.


  • نو و قدیمی

با افزایش روز افزون تعداد ساختمان ها، مسئله مرمت و باز سازی آثار قدیمی اهمیت خاصی یافته است. نظر اکثر متخصصان این است که در مرمت بناهای تاریخی، چنانچه به افزودن تجهیزات یا بخش هایی نیاز باشد که در بنای قبلی موجود نبوده است یا اگر وجود داشته است اثری از آن باقی نمانده است، آنچه افزوده می شود باید دارای ظاهری تکنولوژیک و کاملاً در تضاد با فرم تاریخی باشد. هدف اصلی این نظریه مخدوش نکردن اثر تاریخی و حفظ سندیت آن است. در این رابطه، یعنی در ترکیب کردن نو و قدیمی، معماری معاصر به نتایج بسیار درخشانی دست یافته است. تکنیک قرار دادن نو در مقابل قدیمی لزوماً به ساختمان تاریخی نیاز ندارد. جیمز استرلینگ James Sterling در طرح اشتاتزگالری Staatsgalerie شهر اشتوتگارت زیبایی شناسی مدرن را در مقابل با فرم های استنباط شده از معماری رومانسک قرار داده است.

 

Jinchokan Moriya Museum - Terunobu Fujimori - Chino City, Nagano, Japan - 1991

 

 Neue Staatsgalerie - James Stirling & Michael Wilford - Stuttgart, Germany - 1984

 

Neue Staatsgalerie - James Stirling & Michael Wilford - Stuttgart, Germany - 1984 

 

  • ابهام

نقطه مقابل "نمایش ارزش"، ایجاد ابهام است. تاکنون صورت های مختلف تضاد را مطالعه کردیم و دیدیم که از طریق به کارگیری ارزش های متضاد در طرح معماری می توان ویژگی های متفاوت ساختمان را مورد تأکید قرار داد. در تضاد، تمایزها شفاف می شوند و ابهام از بین می رود. ابهام تکنیک ظریفی است که از طریق آن تمایزها تا حد نامحسوس شدن کاهش می یابند و به لحاظ ادراکی شرایط خاصی به وجود می آید. طبیعی است که زمینه های ایجاد ابهام بی شمارند. مثلاً، می توان به پروژه مجموعه فرهنگی تیجیبائو در کالدونی نو New اثر رنزو پیانو Renzo piano، اشاره کرد؛ کلبه های چوبی - فلزی این مجموعه، که به بادبان کشتی قابل تشبیه اند، در قسمت بالایی رفته رفته جسمیت خود را از دست داده و جزئی از آسمان می شوند. در این سازه ها خط دور، که عموماً مهمترین ویژگی فرم است، قطعیت خود را از دست می دهد و به عنصری ثانوی تبدیل می شود. در تضاد با متن ساختمانی بومی اطراف، آسمان و جنگل به نوعی ابهام تبدیل شده است.

ابهام همچنین زمانی است که دو مصالح مشابه که با هم کمی تفاوت دارند کنار یکدیگر کار شوند یا تضاد بین طرح بیرونی و درونی از بین برود. ابهام در مرز میان تضاد و تشابه است و به همین جهت ارزش مضاعف را برای عناصر ساختمان به وجود می آورد. بعضی مواقع، ابهام به صورت نوعی ترفند بصری عرضه می شود. بسیاری از نقاشی های وازارلی Victor Vasarely به گونه ای اند که به دو نوع مختلف ادراک می شوند.

 

O-Museum - Ryue Nishizawa & Kazuyo Sejima - Nagano, Japan - 1995-1999

 

Jean-Marie Tjibaou - Renzo Piano - Caledonia, South Pacific - 1991-1998

 

  •  تنش:

تنش هنگامی است که فرمی عادات چشم را بر هم زند و این خاصیت می تواند صرفاً فرمال یا مربوط به ایستایی باشد. آن چه در اینجا مورد نظر است همان تنش سازه ای است. ساختمان هایی که با قواعد پیچیده و با بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته نظیر سازه های کابلی یا سازه های خرپایی فضایی متداخل (نظیر آثار کالاتراوا ) به وجود می آیند، گاه این تصور را به وجود می آورند که بطور معجزه آمیزی، بی توجه به قانون جاذبه، بر پا مانده اند. سازه معلق مقرنس که ظاهراً فرمی توپر و سنگین، ولی در واقع توخالی و سبک است نیز به نوعی تنش ایجاد می کند و البته این تنش در گذشته که تکنولوژی مدرن ناشناخته بود، جدی تر بوده است.

  

Imam Mosque - Aliakbar Isfahani - Isfahan, Iran 

برگرفته از:
افشار نادری، کامران، "خلاقیت"، فصلنامه معمار، تابستان 1379، شماره نهم.
www.ericowenmoss.com
www.arcspace.com
www.stevenholl.com

نظرات

نظری وجود ندارد، اولین نفری باشید که نظری ثبت می کنید.